×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

بعد از تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست

× تنها امیدم برای زنده بودن اینه که شاید یه روزی برگرده
×

آدرس وبلاگ من

delkhon55.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/delkhon55

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

آخ

 آخ از درد دل    فریاد از زهر جفا

فریاد از سنگدلی

فریاد از نامهربانی

روزی خواهد آمد که از این همه جفا و نامهربانی پشیمان خواهی شد

روزی خواهد آمد که با شکستن دلت مرا به یاد خواهی آورد

روزی خواهد شد که غمها شب و روزت را پر خواهند کرد

روزی خواهد آمد که دستگیری نباشد تا  دستت را بگیرد

روزی خواهد آمد که زمین با همه وسعتش برایت تنگ خواهد شد

روزی که هیچکس صدای ناله و فریادهایت را نخواهد شنید

روزی خواهد آمد که نامم بر زبان جاری سازی و فریاد کنی دستهایت را    مشت کرده روی سینه بگذاری و آنقدر از ته دل فریاد زنی و خون دل خوری تاسینه ات تنگ ونفست حبس گردد

. روز دیگری نیز خواهد بود

روزی که در پیشگاه عدل الهی

روبرویت خواهم ایستاد

آنچنان فریاد خواهم زد

که صدایش از ناله جهنمیان هم بالاتر باشد

خواهم گفت خدایا

من سگی رو سیاه بیش نیستم به درگاه تو

و خود را لایق به مهر تو نمیدانم

 .اما دلی  دارم شکسته که التیام نیافت  

بهشتت را نمیخواهم فقط میان ما داوری کن

اگرحکم به جهنمم دهی سر به زیر افکنده میروم

از خود خدا خواهم خواست تا بین من و تو قضاوت کند آری

آنجا دیگر راهی برای فرار نیست

می خواهم بدانم گناهم چه بود

که این همه بی وفایی ونامهربانی را در حقم روا داشتی

 

 

پنجشنبه 8 آذر 1391 - 3:07:21 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

pp

ppkk

http://bime.gohardashtvip.com

ارسال پيام

پنجشنبه 15 آذر 1391   9:58:04 PM

حسرت نبرم به خواب آن مرداب

که آرام درون دشت شب خفته است

دریام و نیست باکم از طوفان

دریا همه عمر خوابش آشفته است

شفیعی کدکنی

http://t4nha.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 15 آذر 1391   5:50:14 PM

صبر کن شاید که راهی پیش روست

قفل هم را هم کلیدش پیش اوست

صبر کن شاید که تن آزاد شد

این طبیعت مردگی آباد شد

صبر کن هر چند ناراضی شوی

صبر گر داری تو هم بازی شوی

صبر کن بیهوده درمان میکنی

لحظه غمناک و پریشان میکنی

صبر کن شاید جهان گیرا بود

ورنه تن تاریک و دلگیرا بود

صبر کن شاید تنفر پاک شد

شاید این احوال غمگین خاک شد

صبر کن معجول بودن باب نیست

بی شک این پندار از آداب نیست

صبر کن تا آسمان گویا شود

ابر را پنهان تو را جویا شود

صبر کن هر چند از جان مایه کن

کین چنین سوزندگان را سایه کن

صبر کن اما کمی غافل مباش

در پی تسکین با باطل مباش

صبر کن تا از تو هم یادی کنند

یادبودی از تو در وادی کنند

صبر کن بر خویشتن آتش مکن

این زبان را بیشتر بازش مکن

صبر کن حتی که تحقیرت کنند

یا که با تزویر تصویرت کنند

صبر کن ما هر دو را سنجیده ایم

مر تکب تر از تو را هم دیده ایم

صبر کن جانانه تن در پیش باش

گر گرفتی این جهان در خویش باش

صبر کن چون عصر نیکی دور نیست

نادم و خاطی که هرگز کور نیست

صبر کن هر پادشه ارباب نیست

بی جهت دشنام غمها تاب نیست

صبر کن بیچاره گان را یار باش

صبر کن صبری کن صبر در اشعار پارسیو هشیار باش

pp

ppkk

http://bime.gohardashtvip.com

ارسال پيام

سه شنبه 13 آذر 1391   11:43:07 AM

http://2darajahzireshab.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 10 آذر 1391   3:33:01 PM

فکرنکن عادت می کنم :به

نبودنت...نه هرشب نبودنت را دردفترتنهاییم

خط می زنم تا بیایی وبدانی دل یک پا دارد

http://sairoos.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 9 آذر 1391   2:38:47 PM

خدایا کسی راکه قسمت کس دیگریست سر راهمان قرار نده...! که شبهای دلتنگیش برای ماباشد وروزهای خوشش برای دیگری